محل تبلیغات شما

 

آفرین بر او که فرمان داد این پیغام را
آن جهان‏داری که دنیا را به حکمت آفرید
ساقیا با یاد آن دل‏دار حکمت‏آفرین
هم از او می‏خواه تا شاید بیارند از بهشت
هر کجا را در نظر آریم نعمت‏های اوست
گر توانی ساقیا آیات او را برشمار
راد» را با لطف او یاد آر تا آرد به یاد

 

 

تا نیاریم از پی آزار مردم گام را
او
که فرمان داد صبح و انتظام شام را
اینک
اندر بزم  ما   در گردش  آور جام را
حوریان
در بزم ما آری می گل‏فام را
وای
اگر نادیده گیریم این همه انعام را
دور
کن از فکرت ما پرده‏ی ایهام را
مهر او در دل نهد اندیشه­ی آرام را

 

فکر من شد که جهان را به تماشا برویم

ای دلا باش که اندیشه‏ی باطل نکنیم

آن زمانی که به دل شوق سفر بود مرا

فرمان ,یاد ,پیغام ,بزم ,آری ,راحوریان ,که فرمان ,فرمان داد ,این پیغام ,داد این ,او که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیجان با دوچرخه سواری