محل تبلیغات شما

 

آن زمانی که به دل شوق سفر بود مرا
دل بر آن بود که تصویر جهان را بکشد
فکر من در طیران بود ز الطاف خدای
در تماشای جهان، دیده به رقص آمده بود
رودها را همه گفتیم نماییم مهار
راز آبادی دنیای دل‏انگیز  دلا
به بزرگان وطن نامه نوشتیم و بماند
گرچه ما را بشکستند دل آن روز، ولی
هیچ کس مثل من این قطعه نگفت و نشنید

قلم فکر‏برانگیز مرا گفت بگوی
متحیر شده بودند ز اندیشه‏ی راد»

 

 

پنجه در زلف دل‏آویز هنر بود مرا
در
شگفتم که چه اندیشه به سر بود مرا؟
غرق
نعمت ز دعاهای سحر بود مرا
گویی
از منظره‏ی غیب خبر بود مرا
چشم
اندیشه به دریای خزر بود مرا
از
جوانی همه جا زیر نظر بود مرا
یادگاری
که در آن سیر و سفر بود مرا
هر
زمان مژده ز ایام ظفر بود مرا
از
خداوند دل این دولت و فر بود مرا
رحمت
و لطف خداوند هنر بود مرا
شعر او منظره‏ی گنج و گهر بود مرا

 

فکر من شد که جهان را به تماشا برویم

ای دلا باش که اندیشه‏ی باطل نکنیم

آن زمانی که به دل شوق سفر بود مرا

ز ,دل ,سفر ,منظره‏ی ,هنر ,مرا ,سفر بود ,هنر بود ,بود مرااز ,شوق سفر ,اندیشه به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها